موانع کارآفرینی از نظر دکتر ماکان آریا پارسا

هدف هر کارآفرینی این است که رویکرد پرشور خود را دنبال کند و با کسب سود بیشتر و ایجاد حسن نیت در بازار، آن را به یک تجارت موفق تبدیل کند. اما بسیاری از موانع می‌توانند راه موفقیت کارآفرینی را مسدود کنند. بنابراین هیچ گزینه دیگری برای موفقیت یک کارآفرین بدون حل یا حذف این موانع عمده در حوزه‌ی مربوطه وجود ندارد.

فهرست برخی از موانع عمده‌ای که ممکن است هنگام شروع به کار یا راه‌اندازی یک کسب و کار جدید به وجود بیاید در زیر آمده است:

 

موانع کارآفرینی از نظر دکتر ماکان آریا پارسا

 

1. مدیریت امور مالی

مانع بزرگی که هنگام شروع یک کسب و کار جدید ایجاد می‌شود، مدیریت امور مالی است که می‌تواند کار را برای کارآفرینان دشوار کند. ایده‌های زیادی وجود دارد که به ذهن کارآفرینان می‌رسد، اما تبدیل آن ایده‌ها به کسب‌وکار به مقدار کافی بودجه نیاز دارد.

باید یک منبع مالی ثابت و منظم برای روان نگه داشتن فرآیند تولید وجود داشته باشد. اگر این اولین و مهم ترین مانع را بتوان به راحتی حل کرد، می‌توان با موانع آینده نیز مقابله کرد.

 

2. تجربه بازار ناکافی

یکی از رایج‌ترین موانعی که بسیاری از کارآفرینان با آن مواجه هستند، نداشتن دانش کافی در مورد زمینه مربوط به کسب و کار خود است. یک کارآفرین باید با کار در بخش مورد نیاز، تجربه کافی مرتبط با آن صنعت را داشته باشد.

بنابراین، قبل از شروع یک سرمایه گذاری جدید، لازم است به جای اینکه با مشاهده موفقیت در کسب و کار عجله کنید، اطلاعات کافی در مورد شرایط بازار، ماهیت شرکت تجاری، تقاضا و عرضه آن کالا یا خدمات خاص و غیره جمع‌آوری کنید.

 

3. مشکل منابع انسانی

یک فرد حتی اگر دانش کافی داشته باشد، نمی‌تواند تمام وظایف را به تنهایی انجام دهد. به همین ترتیب، یک کارآفرین نمی‌تواند همه کارها را به تنهایی برای اداره سازمان انجام دهد. یک کسب و کار نیاز به داشتن پایگاهی قوی از منابع انسانی یا کارمندان ماهر و آگاه دارد.

کارکنان مهمترین دارایی یک سازمان هستند. آنها به رشد کسب و کار کمک می‌کنند. سازمان‌ها ممکن است دارایی‌های ثابت و جاری مشابهی داشته باشند اما اینها منابع انسانی هستند که سازمان را از رقبای خود متمایز می‌کنند. اما برای این منظور کارکنان باید به‌اندازه کافی مجرب و وقف سازمان باشند تا بتوان به بهره‌وری و کارایی در سطوح بالا دست یافت.

 

4. برنامه‌ریزی غیر استراتژیک

برنامه‌ریزی ناکافی در خصوص استراتژی‌ها نیز می‌تواند مانع بزرگی در مسیر موفقیت کارآفرینی ایجاد کند. بسیاری از کارآفرینان هستند که بدون داشتن چشم‌انداز و برنامه بلندمدت، کسب‌وکاری را فقط به عنوان یک سرگرمی‌شروع کرده‌اند.

استراتژی‌ها و برنامه‌ریزی‌های بد ممکن است منجر به شکست کسب‌وکار شوند و یا ضرر زیادی به کسب‌وکار وارد کنند. دلیل اصلی این که چرا اکثر کارآفرینان در اولین سال فعالیت تجاری خود را رها می‌کنند همین مسئله است.

 

موانع کارآفرینی از نظر دکتر ماکان آریا پارسا کارآفرین برتر

 

5. کمبود ظرفیت

بسیاری از کارآفرینان به دلیل ظرفیت محدود نمی‌توانند از فرصت‌ها به خوبی استفاده کنند. این می‌تواند یک مانع بزرگ در موفقیت کارآفرینی باشد. این مانع می‌تواند ناشی از کمبود آموزش، دانش، تمایل و سایر جنبه‌های مهم باشد. به زبان ساده، فقدان انگیزه و سخت کوشی می‌تواند منجر به شکست بیشتر سرمایه‌گذاری‌های جدید شود.

 

6. موانع سیاسی

سیاست یک کشور یا منطقه نیز می‌تواند مانع موفقیت کارآفرینی شود. بنابراین یک کارآفرین باید سیاست‌های دولت و مشوق‌های ارائه شده توسط دولت به کارآفرینان را بررسی کند. این به این دلیل است که هر دولتی تسهیلات اجتماعی-اقتصادی در اختیار کارآفرینان قرار نمی‌دهد. غیر از این، باید توجه به توسعه اقتصادی را نیز جدی گرفت.

برخی از دولت‌ها امنیت ویژه ای را برای سرمایه‌گذاری‌های جدید فراهم می‌کنند تا از آنها در برابر رقابت بازار محافظت کنند و بتوانند در بازار زنده بمانند. از این رو، یک کارآفرین باید قبل از راه‌اندازی شرکت تجاری، عوامل سیاسی را به دقت ارزیابی کند. این مسئله در بقای بلند مدت و رشد کسب و کار بسیار مفید است.

 

7. فقدان دانش عملی

بسیاری از جوانان بر این باورند که یک کارآفرین باید پیشینه تحصیلی کافی برای موفقیت کسب و کار داشته باشد، اما واقعیت کاملاً متفاوت است. بیشتر مدارس و کالج‌ها به جای ارائه دانش عملی به دانش آموزان، بر دانش کتابی تمرکز می‌کنند.

هر کارآفرینی ممکن است دانش کتابی یکسانی داشته باشد، اما این دانش عملی آنهاست که آنها را در این بازار بسیار رقابتی منحصر به فرد می‌کند. فقدان این دانش عملی نیز می‌تواند به سدی در مسیر موفقیت یک کسب و کار تبدیل شود.

 

8. مشکل در ارتباط با افراد بیشتر

یکی دیگر از موانعی که یک کارآفرین می‌تواند با آن روبرو شود، مشکل در دستیابی به افراد بیشتر یا جذب مشتریان بیشتر برای اطلاع رسانی آنها در مورد محصولات یا خدماتی است که شرکت با آن سروکار دارد. اگر یک کسب و کار نتواند محصولات خود را تبلیغ کند و به جامعه مورد نیاز در بازار هدف دست یابد، ممکن است مسیر موفقیت خود را گم کند.

یک سازمان موفق تنها زمانی می‌تواند راه‌اندازی شود که هیچ مانعی بین مخاطبان و کارشناسان وجود نداشته باشد. بنابراین برای دستیابی به اهداف برنامه ریزی شده نیاز به داشتن یک پایه قوی وجود دارد. با ایجاد مشاغل موثر می‌توان این مشکل را حل کرد تا استراتژی‌های بازاریابی و تبلیغات خوبی شکل بگیرد. این امر در ارائه اطلاعات به تعداد زیادی از افراد در مورد سازمان و محصولات آن کمک بیشتری خواهد کرد.

 

9. ترس از شکست

برای به دست آوردن سود، یک کارآفرین باید نوعی ریسک را نیز متحمل شود و این ظرفیت کارآفرینان برای تحمل ریسک است که میزان سودی را که کسب و کار می‌تواند کسب کند تعیین می‌کند. بنابراین می‌توان گفت این حالت ذهنی است که به یک کارآفرین کمک می‌کند تا چشم‌انداز روشنی داشته باشد تا بدون ترس با خطر روبرو شود.

اما وقتی یک سرمایه‌گذاری جدید راه‌اندازی می‌شود، همیشه این ترس در مورد ترتیب وجوه اولیه، سرمایه‌گذاران و بسیاری چیزهای دیگر وجود دارد. این ترس بر ذهن کارآفرینان فشار وارد می‌کند و تر از شکست را در آن‌ها افزایش می‌دهد. ترس از شکست می‌تواند به یک مانع بزرگ در راه‌اندازی یک کسب و کار جدید یا اجرای روان آن تبدیل شود. بنابراین همه چیز به نگرش کارآفرینان بستگی دارد که چگونه با ترس خود کنار بیایند و بر آن غلبه کنند تا موفق شوند.

 

10. فشار روانی

به نقل از دکتر ماکان آریا پارسا در کشورهایی مانند ایران، مانع دیگر فشار روانی در ذهن کارآفرینان است. این فشار می‌تواند به هر دلیلی از جمله فشار والدین، فشار جامعه، فشار مالی، فشار شغلی و ... باشد که یکی از بزرگترین نمونه‌های این فشارها فشار ایجاد شده توسط خانواده و جامعه برای موفقیت در فرد است. این ترس از شکست را ایجاد می‌کند که موجب بروز اشتباهات می‌شود و سپس این اشتباهات می‌توانند ضررهای زیادی را به شرکت وارد کنند.

 

سخن پایانی

به باور دکتر ماکان آریا پارسا کارآفرینی تنها در صورتی می‌تواند موفق باشد که تمام موانع به خوبی برطرف شوند. مثال‌های زیادی وجود دارد که این موانع در اکثر موارد منجر به شکست استارت آپ‌ها می‌شوند. موانع یک مشکل نیستند، اما حل نکردن آن‌ها یک مشکل اساسی است. همیشه سعی کنید به دنبال راه حل‌هایی باشید تا از رسیدن به موفقیت در زمینه‌ی کسب و کار خودتان اطمینان حاصل کنید.

 

سوالات متداول

1.    چه نوع شرکتی برای ایجاد نیاز دارم؟

پایداری بلندمدت به کارآفرینانی که به دنبال سود سریع از معاملات درون و بیرون هستند، مربوط نمی‌شود. همینطور، به اصطلاح کارآفرینان سبک زندگی، که تنها به ایجاد جریان نقدی کافی برای حفظ شیوه زندگی خاص علاقه مند هستند، نیازی به ایجاد کسب و کارهایی ندارند که بدون آنها بتوانند به حیات خود ادامه دهند.

اما پایداری – یا درک آن – برای کارآفرینانی که امیدوارند در نهایت کسب‌وکار خود را بفروشند اهمیت زیادی دارد. پایداری برای کارآفرینانی که می‌خواهند موسسه‌ای بسازند که بتواند خود را از طریق تغییر نسل‌های فناوری، کارکنان و مشتریان تجدید کند، مهم‌تر است.

اهداف شخصی کارآفرینان نیز باید هدف کسب‌وکارهایی را که راه‌اندازی می‌کنند تعیین کند. سرمایه گذاری یک کارآفرین در سبک خود نباید خیلی بزرگ باشد. در واقع، کسب‌وکاری که بیش از حد بزرگ می‌شود می‌تواند مانع از لذت بردن بنیان‌گذار از زندگی یا درگیر ماندن شخصی در تمام جنبه‌های کار شود. در مقابل، کارآفرینانی که به دنبال سود سرمایه هستند، باید شرکت‌هایی را به‌اندازه کافی بزرگ بسازند تا از زیرساختی حمایت کنند که نیازی به مداخله روزانه آنها نباشد.

چنین شرکتی چه خطرات و ریسک‌هایی را می‌طلبد؟

ایجاد یک کسب‌وکار پایدار – یعنی کسب‌وکاری که دارایی مولد اصلی آن فقط مهارت‌ها، تماس‌ها و تلاش‌های بنیان‌گذار نیست – اغلب مستلزم انجام شرط‌بندی‌های بلندمدت خطرناک است. برخلاف روش مشاوره انفرادی - که از ابتدا پول نقد تولید می‌کند - سرمایه گذاری‌های بادوام، مانند شرکت‌هایی که کالاهای مصرفی مارک دار تولید می‌کنند، برای ایجاد مزیت‌های پایدار نیاز به سرمایه گذاری مداوم دارند.

به عنوان مثال، کارآفرینان ممکن است مجبور به تبلیغ برای ساختن یک نام تجاری شوند. برای پرداخت هزینه کمپین‌های تبلیغاتی، ممکن است مجبور شوند سود خود را مجدداً سرمایه گذاری کنند، شرکای سهام را بپذیرند یا شخصاً بدهی را تضمین کنند.

کارآفرینان برای ایجاد عمق در سازمان خود، ممکن است مجبور باشند برای تصمیم گیری‌های حیاتی به کارمندان بی تجربه اعتماد کنند. علاوه بر این، ممکن است سال‌های زیادی بگذرد تا هر بازدهی محقق شود- اگر اصلاً محقق شود. ریسک مداوم می‌تواند استرس زا باشد.

 

2.    آیا می‌توانم آن خطرات و ریسک‌ها را بپذیرم؟

کارآفرینان باید آنچه را که مایل هستند به دست بیاورند با آنچه می‌خواهند به خطر بیاندازند، آشتی دهند. جوزف آلسوپ، یکی از بنیانگذاران و رئیس شرکت نرم افزار Progress را در نظر بگیرید. هنگامی‌که آلسوپ شرکت را در سال 1981 راه‌اندازی کرد، در اواسط سی سالگی خود بود و یک همسر و سه فرزند داشت.

 

3.    آیا استراتژی به خوبی تعریف شده است؟

اگر استراتژی یک شرکت جهت گیری روشنی برای شرکت ارائه نکند، در تمام تجربه‌های دیگر شکست خواهد خورد. حتی کارآفرینان انفرادی نیز می‌توانند از یک استراتژی تعریف شده بهره‌مند شوند. به عنوان مثال، معامله‌گرانی که در صنایع یا انواع معاملات خاص تخصص دارند، معمولاً نسبت به عمومی‌ها دسترسی بهتری به معاملات بالقوه دارند.

به طور مشابه، مشاوران مستقل در صورتی که به تخصص در یک زمینه خاص شهرت داشته باشند، می‌توانند هزینه‌های بیشتری را دریافت کنند. کارآفرینی که می‌خواهد یک شرکت پایدار بسازد، باید استراتژی جسورانه‌تر و واضح‌تری را تدوین کند.

 

4.    آیا استراتژی می‌تواند سود و رشد کافی ایجاد کند؟

زمانیکه کارآفرینان استراتژی‌های واضحی را تدوین کردند، باید تعیین کنند که آیا این استراتژی‌ها به سرمایه‌گذاری اجازه می‌دهد تا سودآور باشد و به‌اندازه مطلوب رشد کند یا خیر.

 

5.    آیا این استراتژی پایدار است؟

مسئله بعدی که کارآفرینان باید با آن روبرو شوند این است که آیا استراتژی‌های آنها می‌تواند در بلندمدت به شرکت خدمت کند یا خیر. موضوع پایداری به‌ویژه برای کارآفرینانی که سوار بر موج فناوری جدید، تغییر مقرراتی یا هر تغییر دیگری – برون‌زا برای کسب‌وکار – بوده‌اند که موقعیت‌هایی را ایجاد می‌کند که در آن عرضه نمی‌تواند مطابق با تقاضا باشد، اهمیت دارد. کارآفرینانی که انعطاف دارند می‌توانند در همان ابتدا موفق شوند آنها نه با یکدیگر بلکه با رقبای قدیمی‌رقابت می‌کنند.

برچسب ها :

نظرات و دیدگاه ها